کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر

ساخت وبلاگ
دوازدهم بهمن 1357   گروهي‌ به ‌نام «سازمان كماندويي مبارزه در راه قانون اساسي» با دفتر خبرگزاري آسوشيتدپرس تماس گرفته و هشدار مي‌دهد كه اگر آيت‌الله خميني قصد داشته‌باشد از پاريس به سمت تهران پرواز كند، هواپيماي حامل ايشان را منهدم خواهند كرد. در پي اين تهديد‌ها، امام خمينی(س) به نزديكان و همراهان خود فرمودند: «من بيعت خود را از شما برمي‌دارم، ما به طرف كار بزرگي مي‌رويم. شما هم جانتان را به خطر نندازيد»ايران در انتظار امام خمينی(س) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خيابان‌ها را آب و جارو مي‌كنند، خط‌های سفيد وسط خيابان تا كيلومتر‌ها تميز شده و مردم مسير حركت امام را پر از گل كرده‌اند. ساعت نه و بيست و هفت دقيقه صبح، امام وارد خاك ايران شد. سيزدهم بهمن 1357   بختيار در واكنش به استقبال عمومي مردم از ورود امام، پي‌درپي با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌های آتی خويش سعی در عادی جلوه‌دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ی علوی دوخته‌اند. جمعيت مشتاق به ديدار اما آنقدر زياد هستند كه كوچه‌های اطراف مدرسه‌ی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچه‌های دست‌نويسی روی ديوار‌ها نصب كرده‌اند كه روی‌شان نوشته‌شده: «زيارت قبول، با يك بار زيارت امام اين توفيق را به ديگران هم بدهيد» چهاردهم بهمن 1357   در تمام كش کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر...
ما را در سایت کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alamesheykho بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 10:55

 

 دهه فجر

کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر...
ما را در سایت کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alamesheykho بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 10:55

توطئه کشتن ميرزا تقي خان اوج گرفتشاه را دشمنان امير محاصره کردند. عوامل اصلي توطئه عبارت بودند از: مهدعليا، ميرزا آقاخان نوري، پسر دائي‌هاي شاه از جمله شيرخان عين الملک ايلخان طايفه قاجار، و سردارمحمدحسن خان ايرواني داماد محمد شاه.   فرمان شاه بر اعدام امير صادر گشت بنابر آنچه از قول ناصرالدين شاه آورده اند، ميرزا آقاخان نوري بود که فرمان قتل را از شاه گرفت و به حاج علي خان سپرد. مخبرالسلطنه مي نويسد:  از غلامحسين خان صاحب اختيار شنيدم که ناصرالدين شاه گفته بوده است که به قتل امير راضي نبودم. ميرزا آقاخان تدليس کرد و دستخط را از من گرفت. دستخط ديگر فرستادم که ميرزا علي خان نرود، گفت رفته است و معاذير آورد.   سرانجام در نتیجه دشمنی‌های دولت‌های استعماری به خصوص دولت انگلیس و درباریان علیه امیرکبیر، ناصرالدین شاه وی را از صدارت خلع کرده و تنها عنوان فرمانده کل قشون را برای او باقی گذاشت. چند روز بعد او را به حکومت کاشان منصوب کرد و در حقیقت او را تبعید نمود. آنگاه تمام عناصر مخالف داخلی و خارجی که در زمان صدارت امیرکبیر در کمین نشسته بودند، از ترس تغییر نظر شاه و عفو امیرکبیر، دست به دست هم دادند و حکم قتل او را از شاه گرفتند.  سرانجام این صدراعظم لایق و با کفایت، در روز جمعه 20 دی ماه 1230 در 43 سالگی به قتل رسید و بدنش را در کربلا به خاک سپردند.   کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر...
ما را در سایت کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alamesheykho بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 17:52

روزى که امیرکبیر به شدت گریست    سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود.    هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند.    روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر...
ما را در سایت کتابخانه عمومی علامه شیخ شهرستان شوشتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alamesheykho بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 17:52